خلاقیت چیست؟ چگونه خلاقیت را پرورش دهیم
یک ویژگی فردیِ تاثیرگذار در روند فکری و شغلی خلاقیت است. افراد خلاق از انجام دادن کارهای تکراری و یکنواخت خسته و کسل میشوند. معمولا شغلهایی را انتخاب میکنند که روند و چارچوب متغیر و پویاتری دارد. گاها ساعات کاری آنها نیز متغیر است. افراد خلاق به دنبال ایجاد راه حل های جدید و کارا و خلق فرایندهای نو هستند.
در این مقاله به شرح خلاقیت می پردازیم. در شروع بهتر است چند ثانیه به این دو پرسش پاسخ دهید: آیا من خلاقم؟ آیا میتوانم خلاقیت خود را پرورش دهم؟
خلاقیت به چه معناست؟
خلاقیت به طور ساده به معنای تبدیل ایده و تخیل به واقعیت است. اما در کنار این تعریف باید به مفاهیمی مانند تازگی و نو بودن نیز توجه کرد. خلاقیت و ایده پردازی یکی از ویژگیهای جالب انسان است که افراد میتوانند به درجات مختلفی از آن دست پیدا کنند. در واقع فرآیند خلاقیت شامل تفکر خارج از چارچوب، ترکیب ایدههای موجود به روشهای جدید و ایجاد ارتباطات بین مفاهیم مختلف است. خلاقیت نه تنها به فرد کمک میکند تا به مسائل و چالشها پاسخ دهد، بلکه میتواند به بهبود کیفیت زندگی و افزایش رضایت شغلی نیز منجر شود
به عبارتی دیگر خلاقیت به معنای توانایی ایجاد چیزهای جدید یا حتی فکر کردن به چیزهای جدید و ایدهپردازی در مورد آنها است. این توانایی به ما کمک میکند تا از چارچوبهای رایج و مرسوم فراتر برویم و به ایدهها، راهحلها و روشهای جدیدی برسیم که شاید دیگران به آنها فکر نکرده باشند. خلاقیت در واقع همان نیرویی است که ما را وادار میکند با نگاه متفاوت به دنیای اطرافمان بنگریم و راهکارهای تازهای برای مسائل و چالشها پیدا کنیم.
معنی لغوی خلاقیت چیست؟
اگر بخواهیم در مورد معنی لغوی خلاقیت صحبت کنیم، واژه خلاقیت از خلق کردن و آفریدن میآید. پس خلاقیت یعنی آفرینندگی! به عبارتی دیگر و دقیقتر در مورد تعریف خلاقیت، میتوان گفت خلاقیت یعنی توانایی ساختن یا خلق کردن چیزی جدید است. این چیز جدید میتواند راهکاری جدید برای حل یک مشکل، یک روش جدید برای انجام فرآیندی خاص و یا یک دستگاه جدید برای سهولت انجام برخی کارها باشد.
در واقع فرآیند خلاقیت شامل تفکر خارج از چارچوب، ترکیب ایدههای موجود به روشهای جدید و ایجاد ارتباطات بین مفاهیم مختلف است. خلاقیت نه تنها به فرد کمک میکند تا به مسائل و چالشها پاسخ دهد، بلکه میتواند به بهبود کیفیت زندگی و افزایش رضایت شغلی نیز منجر شود.
آیا خلاقیت قابل آموزش و رشد است؟
خلاقیت به عنوان نوعی مهارت قابل کسب و آموزش تلقی میشود و افراد میتوانند به منظور بالا بردن خلاقیت خود از روش های مختلف استفاده کنند و به پرورش این ویژگی در وجودشان بپردازند و از آن بهره ببرند. از روش های بالا بردن خلاقیت می توان به پاداش دادن به کنجکاوی خود، ریسک پذیری، انجام کارها بطور تخصصی، نترسیدن از شکست، تقویت اعتماد به نفس ، صرف زمان بیشتر برای خلاقیت، ثبت ایده های خلاقانه در یک دفترچه، استفاده از بارش افکار برای پیدا کردن راه حل های جدید، ترسیم نقشه ی ذهنی برای حل مسئله و به چالش کشیدن خود اشاره کرد.
راههای پرورش خلاقیت
به خاطر پرورش خلاقیت باید کارهایی انجام دهیم که از طرفی دانش و تجربه ما را که به عنوان ماده خام خلاقیت هستند بالا ببرد و از طرف دیگر شیوه تفکر ما را اصلاح و هدایت کند و از سویی قدرت تخیل ما را بهبود بخشیده و امکان تصورسازی به ما بدهد. میدانیم که خلاقیت نوعی تکاپوی فکری و ذهنی برای دست یابی به اندیشههای بدیع است. پس کارهایی که بتواند ذهن را در این راستا به تکاپو وادارد و به ما فرصت اندیشیدن و تبلور آن را در جهان خارج بدهد، موجب افزایش خلاقیت میشود.
تجربه:
غنیترین منبع سوخت و عاملی است که موجب میشود انسان بتواند ایدههای خلاقانه ارائه بدهد. تجربه را میتوان از انجام کارهای متنوع و مخاطرهانگیز، مسافرت مخصوصاً با شرایط سخت و به مکانهای دور افتاده، تماسهای شخصی با دیگران به ویژه کودکان، خواندن شرح حال افراد، تماشا کردن تلویزیون، گوش کردن رادیو و … به دست آورد.
بازیهای فکری:
حل معما، جدول، شطرنج، کلمات متقاطع، بیست سوالیها، بازی در هوای آزاد، حل مسائل ریاضی بخصوص مسائل هندسه و احتمال که نوعی ورزش ذهنی هستند در تقویت قدرت تفکر مؤثرند.
کوشش زیاد:
آنچه موجب خلاقیت میشود، لزوماً هوش و نبوغ فوقالعاده نیست بلکه کوشش مضاعفی است که افراد خلاق انجام میدهند تا مغز را به تصور وادارند. سخت کوشی و عادت کردن به کار و تلاش ما را در هنگام تولید ایدههای خلاقانه یاری میکند.
دانش:
بروز ایدههای نو نیاز به دانش فراوان دارد. در حقیقت دانش ماده اولیه تصورسازی است توسعه دائمی دانش و اطلاعات وسیع در بروز ایدههای خلاقانه نقش بیبدیلی دارند.
روحیه پرسشگری:
تقویت روحیه پرسشگری و اینکه انسان از طرح پرسشهای به ظاهر کودکانه واهمه نداشته باشد و پرسشهای چالشبرانگیز مطرح کند، باعث پرورش کنجکاوی در انسان میشود و ساختارشکنی قالبهای ذهنی را تسریع میکند.